برای کودکم

دست های کوچیک و قلب من

1393/9/20 0:16
نویسنده : لی لا
398 بازدید
اشتراک گذاری

خیلی وقت بود از سرم افتاده بود ، مثل آتیش زیر خاکستر .

چه خوشحال بودم که این تب نبود ، تب خواستنت ، خواستن دختری با چشم های زمردی!

چند روز پیش رفتم خرید با یک آشنا و یه دوست با دختر چشم زمردی .

یکش یه لبخند شیرین به من داد ، نگاهش کردم و شوخی ، با من حرف میزد گرچه زبونش رو بلد نبودم ، موقع پایین اومدن به سمت پارکینگ روی پله برقی دستش رو گرفتم و دلم ریخت و یادم افتاد و همه چیز اومد جلوی چشمم .

یه دختر چشم زمردی مثل دختر من ، مثل دختر ما !

همه چیز برگشت. دلم آتیش گرفت . همه قلبم خواستن شد، تمام شب تمام روز و دوباره جستجو adopt a kid

رفتن توی پیج هایی با عکس بچه و یاد اون دامن کوچولو افتادم با اون همه امید شب سال نو .

یه عکس سیو کردم ، یه مادر با موهای مشکی و یه دختر با موهای گندمی ، عکس رو فرستادم برای مردی با موهایی گندمی "i really want a baby"  !

و یه جواب تکراری : اگه برنده بشم ، یه خونه می خرم و یه خونواده میسازم

این بار توی دلم گفتم کاش برنده بشی !

پسندها (3)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به برای کودکم می باشد